خارجی
خارجی این روزها تمام حرف ها و کارها و دیده هامون یه جورایی به " خارجی " ربط داده میشه .
در تعجبم از کجا و چطوری ؟!!
ماااماان این خانم که عکسش پشت شامپو هست خارجیه ؟!
مامان ما خارجی هستیم ؟!
اینا که توی تلویزیونن خارجی ان ؟
سیاه پوستا خارجین ؟
و این موضوع خارجی همش به صورت سوالی نیست
میدونی مااماان ،ابوبابی خارجیه دیگه و بقیه داستانهای همیشگی در رابطه با این موجود خیالی
وااای مامان یه خارجیه یه دفعه ...
یه نی نی کثیف یه دفعه آشغال خورده بود و ...( وقتی با چشمای گرد و ابروهای بالازده ی من مواجه میشی ) خوب خارجی بود دیگههه
خلاصه تمام صحبتهای این روزهای تو یه جورایی به خارجی ربط داره
ازت میپرسم خارجی یعنی چی ؟؟!!
بعد کلی فکر میگی " مامان خارجی یعنی چی ؟! "
کلی دقت کردم در حرفات و داستانات متوجه شدم که : تمام کسانی که یکم با زندگی ما فرق دارن یعنی ما توی خیابون حجاب داریم اما توی تلویزیون میبینی خانم توی خیابون روسری نداره و ... برات میشه خارجی ( تا اینجای کار درست )
توی داستانات تمام شخصیت هایی که کارهای خارج از عرف میکنن مثلا موهای کسی رو میکشن ، آشغال میخورن ، دزدی میکنن ، زشت هستن و ... هم خارجین .
و توضیح برای دو نمونه ی آخر
دزد : داستان ها داشتیم سر این مورد . در پی توضیحات بچه گانه ی من تا مفهوم این کار زشت برات جا بیوفته کوچکترین کار من که بر خلاف خواسته ی شما بود مثلا جمع کردن کتابات از روی زمین وقتی الکی پخش
بودن ، برداشتن ظرف مایع کیک تو که هرچی ادویه و آرد و ... به ذهنت میومد ریختی توش ، ظرف آب که برای شستن عروسکات گذاشتی وسط اتاق و ... وقتی برشون میداشتم میگفتی مامان تو داری دزدی میکنی این کار خوبی نیست . البته این اواخر متوجه شدی دقیقاً دزدی به چه کاری میگن
و اما کلمه ی زشت و بی ریخت . این یکی رو دقیقاً یادم میاد از کی بکار بردی چون از خود من شنیدی همون لحظه دقیقاً بعد تموم شدن حرفم هم میدونستم از این به بعد باید دائم بکار ببری . تا اینکه بعد کلی داستان سرای بهت فهموندم که ما نباید به کسی بگیم زشته یا بی ریخته . انسان های خوب همشون زیبا هستن و ... خود منم سعی میکنم از این کلمه دیگه استفاده نکنم . الان هم که متوجه شدی نباید به انسانها این حرف رو بزنی گیر دادی به حیوانات . مامان ببین این حیوون رو چقدر بی ریخته .
