نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

گل همیشه بهارم

روز شمار

1392/4/5 19:27
نویسنده : مامان
214 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی هست که وقت نکردم سری به دفترچه خاطراتت بزنم در این مدت اتفاقات خوب و بد با هم بودند .اول اینکه بابا جون اومد و من و تو کلی ذوق کردیم . روز اول که رسیده بود اصلاً بهش اجازه نمیدادی که چشم از تو برداره به محض اینکه میدیدی بابا داره کاری انجام میده و بهت نگاه نمیکنه صداش میکردی و بابا هم ذوق میکرد .

30/3/92 عقد خاله زهرا بود کلی خوش گذشت . شب هم خونه بابا بزرگ مهمان زیاد داشتند و تو بسیار شیطونی کردی و مامان کلافه شده بود از بس دنبالت دویده بود

1/4/92 خبر دادن که عمه مامان ( حلیمه ) فوت شده . خدا بیامورزتش .

دیروز هم رفتیم تهران تا برات خرید کنیم . اونقدر تو وقتی میری بیرون بدعنق میشی که آدم رو کلافه میکنی خلاصه یه چیزایی خریدیم اما درست نتونستم خرید کنم . ( رفته بودیم خونه شروین اما خودش نبود مهمون عمه هاجر بودیم ) . 

نیکا بازم به چیزای بزرگ دست پیدا کردی که مامان و بابا رو غرق شادی کردی :هر ماشین ال 90 رو که میدیدی میگفتی " عمو " آخه ماشین عمو میثم هم ال 90 هست . تا حالا ما فکر میکردیم که به ماشین های سفید میگی اما امروز متوجه شدیم که خود ماشین رو میشناسی برات فرقی نمی کرد چه رنگی از ال 90 باشه در هر حال درست تشخیص میدادی .     ماشاالله 

 

قبلاً وقتی میخواستی بگی دوست دارم دستت رو میذاشتی روی لبت و بوس میکردی الان یاد گرفتی که بگی دوست

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)