ویروس سرماخوردگی
سلام فرشته مامان
یه ویروس مزاحم رفته تو تنت و سرما خوردی این ویروس رو هم راستین با خودش آورده و همه رو مریض کرده . مامان و تو و خاله ها . بردمت دکتر کلی بهت دارو داده که اصلاً از خوردنشون خوشت نمی یاد خدا رو شکر بهتر شدی . موقع رفتن دکتر، بهت گفتم که میریم دکتر تا معاینت کنه و خوب بشی از همون جا نق زدن رو شروع کردی و میگفتی نه نه . چقدر تو می فهمی دخترم . وقتی هم رفتیم تا دکتر رو دیدی کلی گریه کردی مامانی تا من هستم از هیچ چیز و هیچ کس نترس مامان هیچ وقت تنهات نمی ذاره .
این چند شبه خیلی بد خوابیدی تو طول روز هم هیچ چیزی نمیخوری و فقط میگی " جی جی " یا به زبون خودت " دی دی "
دیشب یه شیئ تزئینی که روی میز تلویزیون خونه عزیز مرجان هست تو هم برداشته بودی تا باهاش بازی کنی دور از چشم همه . رفت توی پات ، نوک تیزش هم شکست خیلی گریه کردی کلی از پات خون رفت مامان هم خیلی باهات گریه کردم الان هم نمی تونی پای راستت رو درست بذاری پایین و روی پاشنه پات راه میری . دیشب وقتی با بابا صحبت میکردم تو خواب بودی طبق معمول وقتی دیدت از طرز خوابیدنت خندش گرفت چون واقعاً هم خنده دار خودت رو ولو میکنی رو تشک . بهش گفتم چی سر پات اومده کلی نگران شد و سفارش کرد بیشتر مواظبت باشم .
الان هم دیدی نشستم پشت کامپیوتر همش داری صدام میکنی که مامان بیا پیشم بشین . تو یه لحظه هم احساس کنی حواسم بیشتر از تو به چیز دیگه یی هست صدام میکنی به نشانه اعتراض
مامان فدای دختر نازش بشه که خیلی توپولیه