مامان جیش کردم ، بشور
دیروز موقعی که پوشکت رو در آوردم نمیدونم چه کاری برام پیش اومد که با خودم گفتم میرم انجامش میدم و میام پوشکت رو میگیرم از اونجایی که خیلی حواس جمع نیستم یادم رفت پوشکت رو بگیرم . فقط یادمه بهت گفتم " نیکا جان جیش داشتی بگیا " . یه چیزی حدود نیم ساعت گذشت همچنان در فراموشی بودم اومد کنارت که باهات بازی کنم یه دفعه پاشدی رفتی پشت در رو بهم نشون دادی گفتی اینجا جیش کردم ، بشور . با تعجب اومدم پیشت که بینم واقعاً همون طور که خودت میگی رفتی پشت در جیش کردی ( مثلا یه جایی به دور از چشم بقیه ) قربون شرمت از دین اون صحنه خندم گرفت . با اینکه باید بهت میگفتم چرا این کارو کردی اما اصلا دعوات نکردم چون تو هنوز خیلی کوچیکی و من هیچ اقدام جدیی برای ترک پوشکت نکردم . خوشحال بودم از اینکه تو اینقدر میفهمی . و بهت افتخار میکنم که تو همیشه دختر عاقلی هستی .
دوستت دارم نفسم