نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

گل همیشه بهارم

روز شمار

1392/6/27 12:02
نویسنده : مامان
220 بازدید
اشتراک گذاری

دایی و زن دایی و دخترشون یسنا کوچولو اومده بودن شمال . یسنا خیلی نازه و بسیار آروم . تو هم همش میگفتی " یسنا کوچولو پا داره یسنا کوچولو دست داره ، پاهاش کوچیکه " همش وقتی میدیدیش جوری ذوق میکردی انگار خودت بزرگی و اون کوچیک فدات بشه مامان .

تازگی ها یاد گرفتی اسم و فامیلت رو به همراه پسوندت بگی خیلی بامزه میگی دایی کلی ازت فیلم گرفت ( اسم و فامیلت رو خیلی قبلتر ها بلد بودی از یک سالگی )

سلام کردن یکی از با مزه ترین کارهایی که انجام میدی وارد میشه از در و هی سلام میکنی

سوال پرسیدن هم جزء پیشرفتهای جدیدته . ( مرحله یی از رشد که تو زود به اون مرحله رسیدی ) این چیه ؟ چه رنگیه ؟ خریدی ؟ و ...

دیروز مشغول بازی بودی که متوجه شدم زیر لب با خودت چیزی زمزمه میکنی توجه کردم دیدم میگی " برو بااااباااا " وقتی نگام کردی اخم کردم بهت . نیکا با بامزگی تمام ابروهاتو دادی بالا سرتو تکون دادی گفتی " دایی مییییگگگگه ! چه کنم که اشتباهاتت هم با بامزگی هات میشه ندیده گرفت  ( آخه دایی جون هی به شوخی این جمله رو برات تکرار میکرد به تقلید از گفته های راستین )

مشغول بازی بودی که یه دفعه اومدی بهم گفتی خرید کجاست ؟ اولش متوجه نشدم منظورت چیه چند بار تکرار کردی خرییییییییییید خریییییییییییید . تازه یادم افتاد که به سبدت میگی خرید .کلی بوست کردم جیگرم

یکی دیگه از کارهای بامزه راجب به شیر خوردنت : وقتی از یک جی جی شیر میخوری و خوردنت تمام میشه میگی این رو ببند حالا اون یکی ( با حرکت دست نشون میدی )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)