نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

گل همیشه بهارم

چهارشنبه سوری

1393/1/8 17:37
نویسنده : مامان
228 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی

راستش مدتیه وقت نکردم برات بنویسم . الان که دارم خاطراتم رو در این مدت مرور میکنم یادم میاد روز چهارشنبه آخر سال با اینکه زیاد دل خوشی از این مراسم ندارم تصمیم گرفتم یه جورایی آتیش بازی کنیم البته بدون خطر . من و تو و عمه فشفشه بازی کردیم . از راه دور به فشفشه یی که توی دست عمه بود و باهاش میدویید نگاه میکردی و میخندیدی . از اینکه چرا آتیش بازی بقیه توی خیابونا صدا داره اما مال ما توی حیاط خونه صدا نداره تعجب کرده بودی .( اون موقع که ما بچه بودیم از روی آتیش میپریدیم اما الان دیگه بچه ها انگار به این چیزا راضی نیستن و کارای خطرناک رو بیشتر دوست دارن ) . عمو محمدرضا هم یه فشفشه بی خطر برات خریده بود وقتی روشنش کرد خیلی قشنگ بود تا سه متر رفت بالا و فقط نور داشت ( البته این رو یه شب دیگه برات روشن کرد . یه شب از شبای عید که همه بودن راستین و یسنا و ... ) .

با اینکه به این رسوم خیلی علاقه ندارم اما از اینکه تو خنده به لبات اومد راضی بودم و از خوشحالیت خوشحال شدم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)