نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

گل همیشه بهارم

بازی های پدر و دختری

1393/4/11 17:27
نویسنده : مامان
246 بازدید
اشتراک گذاری

خوب و بدش رو نمی دونم اما بین من و تو هیچ وقت بازی و شوخی که توش زدن باشه ، گاز گرفتن باشه و از این قبیل کارها نبوده . شاید خیلی سخت گیرانه بود زمانی که خیلی کوچیک بودی دوست داشتی ذوق کردنت یا بازی کردنت گاهی گاهی زدن من و فرار کردنت باشه ، من جلوی این کارت رو میگرفتم و بهت میگفتم " حق نداری من و بقیه رو حتی به شوخی بزنی "

اما انگار بازی تو و پدرت رنگ و بوی متفاوت داره یعنی تو دوست داری این طوری باشه . دوست داری بازی تون پر سر و صدا باشه همش بپری روی سرش بعدش کلی از سر و کولش بالا بری و در تمام مدت از شادی فریاد بزنی و بخندی ، بیاد بوست کنه و تو نذاری بعدش وقتی به زور داره بوست میکنه جیغ بنفش بکشی ، بزنیش و فرار کنی اونم بیاد دنبالت ، و از این قبیل کارها .

راستش وقتی دیدم تذکرات من روی روند بازی هاتون تاثیری نداره دیگه چیزی نمیگم . گاهی با خودم میگم " نمیشه که همه و همه طبق افکار و اعتقاد تو برخورد کنن " . گاهی چشمم رو میبندم ، نمیشنوم ، و گاهی بدون رضایت تایید میکنم .

با خودم میگم شاید دنیای دختر و پدر این شکلیه ، چون هم پدرت راضیه و هم تو پس بهتره من چیزی نگم .

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان حدیث
12 تیر 93 2:05
ما هم قبلا همین نظر را داشتیم و کلا همه بازی هامون بر پایه مهر و محبت و ... بود . ولی از وقتی دختر همسایه , تو بازی ها حدیث را به شدت می زد و مو می کشید و .. به هیچ صراطی هم مستقیم نبود و این وسط , حدیث فقط و فقط گریه می کرد و به من پناه می آورد , تصمیم گرفتیم یه ذره خشونت هم بهش یاد بدیم . ولی هنوز هم با این همه آموزش های ما حدیث تو دعواهای بچه گونه شدیدا کم می آره و زور و بازوش فقط توی خونه و مقابل من و باباشه راستش توی این زمینه یکم مطالعه کردم و به نتایجی رسیدم نیکا هم وقتی حتی بچه ی کوچکتر هلش میداد چیزی نمی گفت و مقابله نمی کرد . بچه هایی که در خانواده باهاشون مدارا میشه و پرخاشگری نمیشه یکم اعتماد به نفس های پایینی دارن . برای خودم هم قابل باور نبود اما این طوره . بچه یی که پرخاشگره و دیگران رو میزنه میگه من خوبم و تو بدی اما بچه یی که بلد نیست مقابله کنه میگه من بدم و تو خوبی . بچه هایی که پرخاشگرن معمولا در کارهای گروهی و مثلا برای تک خوانی گروه یا اینکه در جمع دستشون رو برای جواب دادن سوال بالا ببرن بیشتر اقدام میکنن بخاطر اعتماد به نفسی هست که دارن . باید روی بچه هامون کار کنیم که از خودشون دفاع کنن دفاع کردن فقط مقابله نیست که بیاد اونم در جواب هل بده اما باید یاد بگیره دفاع کنه
شهرزاد
12 تیر 93 20:44
سوده جون راستش من در باطن ایده ی شما رو داشتم ولی در ظاهر نتونستم خیلی اجراش کنم البته نه فقط به خاطر اطرافیان به خاطر خود اریابد که بعضی وقتا روی خواستش عجیب پافشاری میکرد.نمیدونم کدوم درسته .اما دلم میخواست همیشه در مورد هر چیز که میدونستم درسته ایده ال باشم و بعد از دوسال به این نتیجه رسیدم که ایده ال کلا وجود نداره و گاهی باید اسون گرفت البته گاهی اینا رو گفتم که بدونی تنها نیستی... متاسفانه من بسیار کمال گرا بودم سر نیکا خیلی وقت ها آرمانی فکر میکردم. اما یه مدتیه دیگه فهمیدم باید گاهی بیخیال باشم هرچند در جهت درست نیکا رو هدایت میکنم اما توی این راه درست ، باید آزاد بذارمش .
مامان حدیث
14 تیر 93 3:25
ممنون خیلی خوب بود . من تو این موارد و مخصوصا در مورد بالا بردن اعتماد به نفس حدیث خیلی تلاش کردم ( البته بیشتر با تشخیص خودم ) حدیث از دوران نوزادی تا حدود دوسالگی خیلی به من وابسته بود و از همه غریبی می کرد و طاقت دوریم را نداشت . الان خدا را شکر با این که مهد هم نرفته نسبتا خیلی استقلال پیدا کرده و راحت از ما دور می شه . ولی هنوز هم در بازی با بچه هایی که یه خورده زورگو و قلدرن, کم می آره و توان دفاع از خود, یا زدن حرفش را نداره. شما هم سعی کن زیاد ازش طرفداری نکنی تا خودش راه حل رو پیدا کنه
علیرضا
16 تیر 93 17:29