بازی های پدر و دختری
خوب و بدش رو نمی دونم اما بین من و تو هیچ وقت بازی و شوخی که توش زدن باشه ، گاز گرفتن باشه و از این قبیل کارها نبوده . شاید خیلی سخت گیرانه بود زمانی که خیلی کوچیک بودی دوست داشتی ذوق کردنت یا بازی کردنت گاهی گاهی زدن من و فرار کردنت باشه ، من جلوی این کارت رو میگرفتم و بهت میگفتم " حق نداری من و بقیه رو حتی به شوخی بزنی "
اما انگار بازی تو و پدرت رنگ و بوی متفاوت داره یعنی تو دوست داری این طوری باشه . دوست داری بازی تون پر سر و صدا باشه همش بپری روی سرش بعدش کلی از سر و کولش بالا بری و در تمام مدت از شادی فریاد بزنی و بخندی ، بیاد بوست کنه و تو نذاری بعدش وقتی به زور داره بوست میکنه جیغ بنفش بکشی ، بزنیش و فرار کنی اونم بیاد دنبالت ، و از این قبیل کارها .
راستش وقتی دیدم تذکرات من روی روند بازی هاتون تاثیری نداره دیگه چیزی نمیگم . گاهی با خودم میگم " نمیشه که همه و همه طبق افکار و اعتقاد تو برخورد کنن " . گاهی چشمم رو میبندم ، نمیشنوم ، و گاهی بدون رضایت تایید میکنم .
با خودم میگم شاید دنیای دختر و پدر این شکلیه ، چون هم پدرت راضیه و هم تو پس بهتره من چیزی نگم .