نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

گل همیشه بهارم

روزشمار

1392/7/12 11:54
نویسنده : مامان
227 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زندگی همچنان در جریان است . روزهای ما هم در کنار هم خوش میگذرد .

حرف زدنت بسیار جالب تر شده . زیاد سوال میپرسی . بیشتر حرفهات سوالی گفته میشه . محبتت رو خیلی بروز میدی با بوس کردن . میخوای بری توی حیاط می گی : اجازه میدی برم دد . اشتباهی میکنی یا مثلاً کسی رو میزنی بلافاصله پشیمون میشی و بوس میکنی . جمله ی " مامان دوستت دارم " من رو میکشه نفسم . خیلی از شنیدن این جمله ذوق میکنم . علاقه زیادی به اطرافیانت داری ( البته درجه ی یکی هاش ) . بابا نیست و این رو تو خوب درک میکنی بابا وجود داره ولی از ما خیلی دوره . عکس بابا رو بوس میکنی و میگی دوستت دارم بابا .

جالب تر از همه چیز اعتراض کردناته ، خدا نکنه یکی به شوخی یکم از غذات رو بخوره ، با اعصبانیت اخمات رو تو هم میکنی میگی " ااااه خوردی ، مال منه " یا مثلاً آروم بزنتت " ااااه زدی " یا وسایلت رو برداره " برداشتی " با لحن کاملاً اعتراضانه . بقیه هم از این لحن حرف زدنت سوء استفاده میکنن دائم اذیتت میکنن دور از چشم من

به یاد موندن خاطرات ، وقایع ، ریز نکات ، شعرها و ... یکی دیگه از خصوصیاتت است . شعری نیست برات خونده باشم یادت نمونده باشه حتی شعری که موقع دود کردن اسپند برات میخونم : اسپند اسپند دونه اسپند صد و سی دونه اسپند خودش میدونه بترکه چشم حسود هم خویش و هم بیگونه

مثلاً خاله نسیب برده بودتت حموم بعداً داشت برات یادآوری میکرد که یادته برده بودمت حموم با صابون بنفش تنت رو شوستم یه دفعه گفتی صابون سبز بود خاله شاخ درآورده بود از حافظت .

مثلاً لامپ دستشویی بابا بزرگ نوده خراب بود دفعه پیش این دفعه که رفتیم درستش کرده بودن وقتی رفتیم توی دستشویی یه دفعه لامپ رو نگاه کردی گفتی " روشنه خراب نیست " باور کن این دفعه به راستی شاخم در اومده بود باور کن کلی ازت تعریف کردم 

 

دوستت دارم باهوشم . در این لحظه دختر گلم یک سال و هشت ماه و هفده روز دارد .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)