نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

گل همیشه بهارم

گریه ی من و نیکا

1392/7/30 18:04
نویسنده : مامان
204 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم . واسه کم اشتهاییت برده بودمت دکتر . دکتر روحانی یه دکتر مسنی هست که مامان و بابا هم کوچیک بودیم میبردنمون پیش اون .خلاصه بگم که از دیدن دکتر کلی گریه کردی . دکتر میگفت که تو خیلی به من وابسته هستی باید یکم آزادت بذارم تا این وابستگی از بین بره . یه سری هم آزمایش بهت داد که امروز رفتیم آزمایشگاه . توی راه که بهت گفتم داریم میریم تا ازت خون بگیرن و ... نق میزدی که نریم . وقتی دم در آزمایشگاه رسیدیم و مسئولهای اونجا رو با لباس سفید دیدی زدی زیر گریه . رگ دستای خوشگل و توپلیت رو هم نمیتونستن درست بگیرن که باعث شد هم من و هم تو کلی گریه کنیم تا کارشون تمام بشه . آزمایش ادرار و مدفوع هم داری که اونم برای خودش باید پروژه یی بزرگ بشه نگران

کاش بابایی بود و ما رو همراهی میکرد به کمک و حمایتش نیاز دارم افسوس

 

دختر زیبای مامان الهی که دیگه گذرت به این جاها نرسه و همیشه سالم و تندرست باشی عشقم دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)