نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

گل همیشه بهارم

محرم 92

1392/8/21 22:08
نویسنده : مامان
181 بازدید
اشتراک گذاری

در ایام محرم هستیم . الان ساعت 10 شب و نازنینم ، تو خوابیدی . بابا و بقیه رفتن هیات گفتن که من و تو هم باهاشون بریم اما نمیتونستم خودم رو راضی کنم چون امروز از ساعت 9 صبح تا حالا نخوابیدی . منم حسسسسسسساس به خوابت . گفتم نیکا ظهر عاشورا میاد و هیات رو ببینه بهتره . البته امروز به همراه بابایی واسه دیدن هیات عذاداری رفته بودی و بابا میگفت برات خیلی جذاب بود و با دقت نگاه میکردی .

این روزا همچنان در حال گسترش حس کنجکاویت به سر میبری خیلی سوال میپرسی . کی بود؟ چیه ؟ کجا؟ و ...

امروز به عمه زهرا در حالی که اسباب بازی هات رو که وسط حال پخش بود جمع میکرد گفتی " عمه فضول " . من و بابا جون هم کلی برات روشن کردیم که نباید از این حرفا بزنی

یه چیز جالب که این مدتا یاد گرفتی اینکه : تربچه رو میمالی رو لبت و میگی نُژ زدم ( همون رژ ) نمیدونم این رو دیگه از کی دیدی و یاد گرفتی . مامانت که از این یه قلم لوازم آرایش بدش میادچشمک

بابا جون تا شنبه شب پیش ماست وااااااای اگه بره من و تو خیلی دلمون تنگ میشه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مهرانه
28 آبان 92 9:12
ای جاااااان ن ن ن ! خدا نگهدارت باشه گوگولی مگولی ! چقدر نازی تو ! غذا بخور زود بزرگ شی خانوم کوچولو !