هدیه روز مادر
سلام . برات خیلی زوده که روز مادر رو درک کنی اما با توضیحاتی که من برات در این چند روزه دادم با اون درک بچه گونت یه چیزای دستت اومده . تلویزیون داشت در مورد حضرت فاطمه حرف میزد . منم با صدای بلند گفتم " یا زهرا کمکم کن تا مادر خوبی باشم " با تعجب نگاه کردی و گفتی " مامان به کی کمک کنه ؟ گفتم به من . گفتی به منم کمک کنه ؟ گفتم بله عزیزم به تو هم کمک کنه که دختر خوبی باشی ؟ یه چند ثانیه بدون حرف موندی دوباره گفتی " مامان همون خاله زهرا " راستش خیلی خندم گرفته بود اما بهت نخندیدم گفتم نه اما اسمش شبیه خاله زهراست . مثل همیشه اسم باباش رو هم پرسیدی اسم مامانش هم همین طور . ( کلاً با یکی که آشنا میشی یا در موردش صحبت میشه اسم پدر و مادرش و خواهر و برادرش هم میخوای بدونی ) . گفتم اسم مادرش خدیجه بود . گفتی همون عمه خدیجه ؟! سوالاتت با اون حالت بچگیت خیلی با مزه بود . خلاصه یه جورایی جوابت رو دادم
با هم رفته بودیم بیرون نون و یه سری چیز دیگه بخریم رسیدیم خونه داشتم تلفنی راجب به هدیه روز مادر با خاله صحبت میکردم بعد قطع کردن گفتم خووووووب دخترم تو واسه مامان چی خریدی ؟ یکم به اطرافت نگاه کردی گفتی من برات نون خریدم و یه چند چیز دیگه که خریده بودیم . گفتم نه اینا قبول نیست باید برای مامان هدیه بخری . دویدی توی اتاق با عروسکت اومدی گفتی اینم برات خریدم . عززززززززززیزم قربون مهربونیت نفسم . دوستت دارم . خیلی زیاد دوستت دارم .
پی نوشت : عزیز مرجان برات یه دسته گل خرید که بدی به من ، اومدی بوسم کردی و گفتی روزت مبارک و دادیش به من . اون لحظه که دسته گل رو دادی بهم خیلی خیلی حس مادر بودن داشتم عزیزم