آقای رفتگر ناراحت میشه
اینکه همیشه ما شبا آشغال ها رو می بریم دم در بعدش چی میشه !؟ ، سطل آشغال های توی خیابون ، آشغال هایی که کنار خیابون ریخته ( مخصوصاٌ پوست شکلات ها ) خیلی وقت ها مورد بحث من و تو بوده . منم در بین صحبت ها سعی کردم بهت بفهمونم که نباید آشغال توی خیابون ریخت و ...
یادمه وقتی بهت گفتم پوست شکلاتت رو توی خیابون نریز آقای رفتگر ناراحت میشه خیلی به فکر فرو رفتی . تا اینکه امروز وقتی سوار ماشین بودیم من سعی داشتم از لای شیشه نیمه باز ماشین پوست شکلاتت رو که خورده بودی و یه چند دقیقه توی مشتم مونده بود رو بندازم بیرون گفتی " مامان آقای رفتگر ناراحت میشه هااااا " تازه متوجه کار اشتباهم شده بودم . وااااااااای چقدر بد میشه یه بچه اختلاف بین حرف و عمل بزرگترش رو ببینه . خیلی از کارم پشیمون شده بودم تنها چیزی که تونستم بهت بگم این بود : ببخشید دخترم مامان اشتباه کردم