تلخک
الان که دارم برات مینویسم تو در خواب نازی . عزیزم چقدر خودم رو گناهکار دیدم وقتی برای ترکت از شیر از تلخک استفاده کردم . با شادی اومدی جی جی بخوری اما یه دفعه دیدی تلخه . گفتی مامان تلخه . پیراهنت رو عوض کن پیراهن زرد بپوش .این پیراهن تنگه . ( قبل از این پیرهن آخری که پوشیده بودم پیراهن زرد تنم بود قربون حواس جمت عزیزم ) خلاصه یکم لج کردی بعد خوابیدی . خیلی چیزا در مورد ترک شیر میدونستم که مثلاً باید کم کم ترک داد وعده قبل از خواب و بعد خواب باید آخرین وعده های ترک شیر باشه و ... اما واقعاً نمیشه کم کمی وجود نداره دائم در طول روز میخواستی الکی هم میک میزدی تا جایی که شاید به نیم ساعت هم میرسید .امشب خیلی مظلوم حرف میزدی میگفتی " یسنا جی جی میخوره " " بذار جی جی خوشمزه بشه بعد بخورم " میگفتی دوستت ندارم " خلاصه اینکه اشک من رو درآوردی بعد خوابیدی . عزیز دلم مامان رو ببخش . وقتی به 2 سال گذشته فکر میکنم که چجوری با اشتیاق تمام شیر میخوردی و به آرامش میرسیدی خیلی از کارم ناراحت میشم . وقتی یادم میاد در طول روز چندین بار میومدی و جی جی مامان رو بوس میکردی و میرفتی جگرم کباب میشه . امشب هم چند بار بوسیدی بعد خوابیدی .
دوستت دارم عزیزم
پی نوشت : راستی عزیزم بابا جون دیشب رفت . کاش پیشمون بود و کمکمون میکرد زودتر با این مسئله کنار بیایم