نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

گل همیشه بهارم

روز جهانی کودک

امروز روز جهانی کودک بود . امروز روز تو بود زندگی من . بهت تبریک گفتیم و هورا کشیدیم و تو کلی ذوق کردی و هی میگفتی بازم دست بزنید . روزت مبارک غنچه ی زندگی من . لحظه لحظه زندگی کودکیت پر از شادی  به امید شکفتن و بالندگیت و به امید موفقیتت چشم به آینده دوخت دختر زیبای من دوستت دارم . مرا همیشه در کنارت ببین ، حسم کن ، دوستم داشته باش کودکی های شیرینت همیشه در خاطرم خواهد ماند و بزرگی به وسعت آسمان و به بلندی کوه و به پاکی آب برایت آرزو میکنم   ...
16 مهر 1392

روزشمار

سلام زندگی همچنان در جریان است . روزهای ما هم در کنار هم خوش میگذرد . حرف زدنت بسیار جالب تر شده . زیاد سوال میپرسی . بیشتر حرفهات سوالی گفته میشه . محبتت رو خیلی بروز میدی با بوس کردن . میخوای بری توی حیاط می گی : اجازه میدی برم دد . اشتباهی میکنی یا مثلاً کسی رو میزنی بلافاصله پشیمون میشی و بوس میکنی . جمله ی " مامان دوستت دارم " من رو میکشه نفسم . خیلی از شنیدن این جمله ذوق میکنم . علاقه زیادی به اطرافیانت داری ( البته درجه ی یکی هاش ) . بابا نیست و این رو تو خوب درک میکنی بابا وجود داره ولی از ما خیلی دوره . عکس بابا رو بوس میکنی و میگی دوستت دارم بابا . جالب تر از همه چیز اعتراض کردناته ، خدا نکنه یکی به شوخی یکم از غذات رو بخو...
12 مهر 1392

دخترک مامانی من

سلام عزیزم . این روزا خیلی بهم وابستگی نشون میدی البته همیشه مامانی بودی ولی یه مدتیه مامان نمی تونم از پیشت جم بخورم . داری بازی میکنی میگی ، مامان . از خواب بیدار میشی میگی ، مامان و ... یه موقع های اعصابم خورد میشه و سرت داد میکشم اما خیلی زود ازت معذرت میخوام آخه با خودم فکر میکنم چون بابا جون ماموریته و دیر به دیر میاد تو هم به من وابسته شدی اشکالی نداره باید جور بابا جون رو هم بکشم در برخورد با افراد غریبه یکم خجالتی میشی . این اقتضای سنته اما گاهی با خودم فکر میکنم کجای کار اشتباه کردم نکنه روابط اجتمایی خوبی نداشته باشی اما به راستی هم گاهی با افرادی که تازه باهاشون آشنا شدی اونقدر راحتی که تعجب میکنم الان هم که دار...
7 مهر 1392

زبان گیلکی

به واژگان زبان گیلکیت روز به روز داره اضافه میشه .هر روز کلمات جدید یاد میگیری " بکت " "دکون" "بخوسیم " بابا جون از این وضعیت راضی نیست و میگه بهش یاد نده که گیلکی صحبت کنه اما من خیلی بدم نمی یاد چون میدونم کسی بهت یاد نداده و خودت یاد گرفتی از شنیده های بقیه باهوش مامان در 20 ماهگی زمانی که بعضی از بچه ها هنوز درست صحبت نمیکنن دختر گلم خودش یاد گرفته به دو زبان صحبت کنه . هورا
28 شهريور 1392

چکمه

عزیز مرجان یه چکمه سیاه داره که تو عاشقشی و خیلی دوست داری بپوشیش . اونم برات چکمه خرید ولی رنگش زرده و خیلی بامزست لبه هاشم پرز داره .خیلی ذوق زده شدی وقتی گفتیم این چکمه مال تو هست . پات کردی و راه رفتی باهاش . واااااای تصور میکنم روزی رو که بارون بیاد باهم بریم تو حیاط ، توهم چکمه پوشیده باشی و مدام بری تو چاله چوله هایی که آب جمع شده توش ( عاشق این کاری )
28 شهريور 1392

20 ماهگیت مبارک

دخترم 20 ماهه شدی مبارکه عزیزم تو 20 ماهه که با مایی و چقدر شیرین بود بودن در کنارت انشاالله پایدار باشی زندگی من و بابا تو هستی . امیدم تویی . نفسم تویی . آینده من و بابا تویی . آرزویی نیست که تو توش نباشی    
27 شهريور 1392